تحلیل خطای نظرسنجی‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری

29

نظرسنجی‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم، در تعیین میزان مشارکت، اختلاف معناداری با واقعیت داشتند.

مرکز افکارسنجی ملت به نقل از روزنامه فرهیختگان گزارش می‌دهد، نظرسنجی‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری چهاردهم، در تعیین میزان مشارکت، اختلاف معناداری با واقعیت داشتند. از این رو پس از پایان انتخابات و اعلام میزان مشارکت، پرسش درباره نظرسنجی‌ها در ایران جدی‌تر شد. یکی از مراکز نظرسنجی در ایران، مرکز افکارسنجی ملت متعلق به مرکز پژوهش‌های مجلس است که از سال 1399 با هدف بازتاب دیدگاه‌ها و نظرات مردم به نمایندگان مجلس و سایر دستگاه‌های حکومتی شروع به کار کرد. ماموریت اصلی این موسسه ارائه پیوست‌ افکارعمومی برای طرح‌ها و لوایح مهمی است که با زندگی روزمره مردم ارتباط مستقیم دارد و دیدگاه مردم درباره آنها حائز اهمیت است. درباره این مرکز و بررسی‌های آن با وحید کشافی‌نیا، معاون افکارسنجی این مرکز گفت‌و‌گو کرده‌ایم. متن کامل این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

فکر می‌کنید نتایج افکارسنجی‌های شما چقدر در تصمیمات نمایندگان مجلس تاثیر داشته است؟

درباره تاثیرگذاری این نتایج به‌سادگی نمی‌توان اظهارنظر کرد. به‌هرحال داده‌های افکارسنجی تنها یکی از منابع تصمیم‌گیری نمایندگان است. منابع و عوامل بسیاری در اخذ یک تصمیم اثرگذارند. فراموش نکنیم که فرهنگ پذیرش افکارسنجی و به‌رسمیت شناختن نتایج آن در سال‌های اخیر بهتر شده است. من درطول سال‌های اخیر، از نزدیک شاهد تغییر دیدگاه مسئولان دربرابر نتایج افکارسنجی‌ها بودم. ما کم‌کم داریم از خوانش سطحی نتایج افکارسنجی‌ها به بهره‌برداری راهبردی و عملیاتی از این نتایج می‌رسیم. افرادی را می‌شناسم که چندسال پیش به‌هیچ‌وجه پذیرای افکارسنجی‌ نبودند و به آن به‌مثابه یک موضوع درجه چندم یا پیشگویی سطحی نگاه می‌کردند اما امروز پیگیر نتایج هستند. می‌توان گفت علی‌رغم تمام نقدها، حتی منتقدان سرسخت افکارسنجی هم بر سر بزنگاه‌های سیاسی یا اجتماعی مهم، گوشه‌چشمی به نتایج نظرسنجی‌ها دارند.

منتقدان افکارسنجی‌ها چه کسانی هستند و استدلال‌های آنها چیست؟

به‌هرحال افکارسنجی هم مانند هر حوزه علمی و شناختی دیگر، مدافعان و مخالفانی دارد. برخی مخالفت‌ها از عدم‌آشنایی با علم آمار و روش تحقیق ناشی می‌شود، مثلا بعضی‌ها به ما می‌گویند چطور می‌توانید با هزارنفر حجم نمونه، نظر کل جامعه را تخمین بزنید؟ حداقل باید با 10 میلیون نفر مصاحبه کنید تا ما نتایج شما را باور کنیم! واضح است عده‌ای که اینطور فکر می‌کنند با علم آمار و پیمایش آشنا نیستند. در پیمایش دقت و معرف‌بودن نمونه مهم است. دسته دوم مخالفت‌ها از سوی کسانی مطرح می‌شود که نتایج نظرسنجی‌ها به‌مذاق آنها خوش نمی‌آید. اینجا منافع فردی یا جناحی به‌میان می‌آید که نمی‌خواهم وارد آن شوم. به حد کافی گویاست. دسته سوم مخالفان مدافعان سرسخت حوزه‌های علمی جدید مثل علوم شناختی، داده‌کاوی، علوم اجتماعی محاسباتی، هوش مصنوعی و... هستند که معتقدند پیمایش دیگر یک روش سنتی، منسوخ و از مد افتاده است، مثلا یکی از این افراد می‌گفت وقتی ابزارهای هوشمندی مثل چت جی‌بی‌تی به وجود آمده‌اند چه نیازی به مراجعه مستقیم به آرای مردم داریم؟ اگرچه نمی‌توان منکر سودمندی این روش‌ها و ابزارهای جدید شد اما همگی آنها معایبی دارند که باعث شده‌اند در دنیا همچنان پیمایش -ولو در شکل سنتی- همچنان رایج باشد و نتایج آن معتبر تلقی شود.

شما چطور درباره اعتبار افکارسنجی‌ها صحبت می‌کنید، درحالی‌که ما در دور اول انتخابات اخیر شاهد بودیم اکثر موسسات داخلی در برآورد نرخ مشارکت و میزان رای نامزدها دچار خطای فاحش شده‌اند؟

من اینجا به‌دنبال دفاع از مراکز افکارسنجی و در راس آنها خودمان، یعنی افکارسنجی ملت نیستم و می‌پذیرم که در افکارسنجی ملت در موج آخر که 6 و 7 تیرماه اجرا شد، هرچند نزدیک‌ترین برآورد به نرخ واقعی مشارکت را در مقایسه با سایر مراکز معتبر ارائه کرده بودیم و پیش‌بینی ما از ترتیب نامزدها براساس میزان رای و دومرحله‌ای شدن انتخابات درست بود، حدود 8 درصد خطا در برآورد نرخ مشارکت داشته‌ایم. درباره علل این خطا، در روزهای اخیر افراد مختلفی بحث کرده‌اند. نمی‌خواهم دوباره علل را مرور کنم اما می‌خواهم بگویم اولا بدون‌تردید باید روش‌شناسی مراکز افکارسنجی دائما نقد و بررسی شود و توسعه پیدا کند. در اینجا بیشتر شدن ارتباطات علمی بین مراکز مختلف و تشریک‌مساعی می‌تواند موثر باشد. ما در افکارسنجی ملت در بخش تحقیق و توسعه همواره درحال ارتقای روش‌های گردآوری و تحلیل داده هستیم، مثلا اخیرا رفتیم به سمت استفاده از تکنیک مصاحبه‌های شناختی در طراحی پرسشنامه و گزارش آن را منتشر کردیم، حتی پس از دور اول انتخابات هم یک پیمایش در بین کسانی که در آخرین موج شرکت کرده بودند، اجرا کردیم تا منابع خطا را شناسایی کنیم.

دوم اینکه باید در راه‌اندازی مراکز افکارسنجی که عموما وابسته به نهادهای دولتی هستند، دقت و نظارت بیشتری بشود و حتما افراد متخصص و باتجربه در این مراکز به کار گرفته شوند. برخلاف اینکه درظاهر به نظر می‌رسد اجرای افکارسنجی کار ساده‌ای است، اما در واقعیت این کار به‌شدت پیچیده و پر از جزئیات ظریف است.

نکته سوم اینکه اگر بخواهیم غیرمغرضانه علل این اختلاف را آسیب‌شناسی کنیم باید این پرسش را مطرح کنیم که چرا در انتخابات مجلس اغلب این مراکز برآورد درستی داشته‌اند اما در انتخابات ریاست‌جمهوری خطای این مراکز زیاد بوده و به این فکر کنیم که شاید عواملی خارج از خطاهای رایج پیمایش در کار بوده‌اند.

چه عواملی مثلا؟

اولا فضای سیاسی حاکم بر این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری خاص بود. به علت شهادت رئیس‌جمهور و همراهان‌شان در سانحه سقوط هلی‌کوپتر در اواخر اردیبهشت‌ماه، جامعه و نخبگان سیاسی در شوک به سر می‌بردند. فاصله زمانی بین این اتفاق تا روز برگزاری انتخابات حدود 40 روز بود. جالب اینجاست در اولین موج پیمایش که توسط افکارسنجی ملت در ۶ تا ۹ خردادماه ۱۴۰۳ اجرا شد، حدود 53 درصد مردم گفتند قطعا در انتخابات شرکت خواهند کرد. به‌تدریج با دور شدن از سانحه سقوط هلی‌کوپتر و داغ‌تر شدن فضای سیاسی انتخابات، انتظار ما این بود که نرخ مشارکت افزایش یابد اما در موج‌های بعدی این نرخ در حد معناداری کاهش یافت. همین مساله، برآورد نرخ مشارکت را برای مراکز افکارسنجی دشوار کرده بود. درواقع در برخی موج‌های انتخاباتی، رفتار جامعه با الگو‌های موردانتظار یا تجربیات گذشته ما همخوانی نداشته و همین مساله پیش‌بینی را دشوار کرده بود، حتی برخی نخبگان سیاسی نیز کم‌و‌بیش در فضای تردید و ابهام به سر می‌بردند.

دومین عامل را می‌توان فضای سرد حاکم بر مناظره‌های سیاسی دانست. قبل از مناظره‌ها انتظار داشتیم با شروع مناظره‌ها نرخ مشارکت افزایش یابد اما به نظر می‌رسد در این دوره از انتخابات بنابر علل متعددی، چنین اتفاقی نیفتاد و شور انتخاباتی برانگیخته نشد. این نیز ازجمله عواملی بود که با الگوی‌های پیشین ناسازگار بود. درواقع به‌جز موج اول که با فاصله اندکی از سانحه سقوط هلی‌کوپتر رئیس‌جمهور و همراهان اجرا کردیم، در سایر موج‌ها نرخ مشارکت یک خط مستقیم حول عدد 45 درصد در نوسان بود. به‌طوری‌که در موج یکی مانده به آخر (موج چهارم) برآورد ما از نرخ مشارکت حدود 45 درصد بود.

به‌جز این مورد، علل دیگری هم می‌توان برشمرد؟

بله، در موج آخر پیمایش ما، 25 درصد از پاسخگویانی که گفته بودند قطعا در انتخابات شرکت می‌کنند، در انتخاب نامزد مردد بودند. نتایج تحقیقات ما پس از دور اول انتخابات نشان داد رفتار رای‌دهی این عده از پاسخگویان به دو شکل بوده است. یک عده در انتخابات شرکت کرده‌اند اما تردید آنها در انتخاب نامزد مطلوب تا پای صندوق پابرجا بود. این عده تاثیر زیادی در تغییر درصد آرای نامزدها داشتند. به‌ویژه ما در برآورد رای دو نامزد یعنی آقایان جلیلی و قالیباف دچار خطا شدیم. دسته دوم از این افراد کلا در انتخابات شرکت نکرده‌اند. این عده، تاثیر قابل‌توجهی بر نرخ مشارکت داشته‌اند. درواقع تردید آنها به‌قدری زیاد شده بود که کلا از شرکت در انتخابات منصرف شدند. تحلیل من این است که گمانه‌زنی‌ها درباره ائتلاف بین نیروهای جبهه انقلاب، بخش قابل‌توجهی از افرادی را که می‌خواستند در انتخابات شرکت کنند تا روز قبل از برگزاری انتخابات در وضعیت بلاتکلیفی قرار داده بود و در روز جمعه، پس از عدم اجماع، برخی از آنها از شرکت در انتخابات منصرف شدند./

انتهای پیام

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام
ایمیل
وب سایت